محمد حسین افشردی؛ اسماعیل علمدار
چکیده
غرب و جنوب غرب آسیا متلاطمترین منطقه ژئوپلیتیک جهان میباشد. طی نیم قرن اخیر این منطقه عرصه رقابت و تقابل منافع قدرتهای بزرگ جهانی و منطقهای شده است. با شکلگیری رژیم اشغالگر قدس در سال 1948م این ناامنی روزبه روز بیشتر شده و توجه قدرتهای جهانی بویژه آمریکا به این منطقه برای دستیابی به منافع هرچه بیشتر و دستیابی به جایگاه برتر و ...
بیشتر
غرب و جنوب غرب آسیا متلاطمترین منطقه ژئوپلیتیک جهان میباشد. طی نیم قرن اخیر این منطقه عرصه رقابت و تقابل منافع قدرتهای بزرگ جهانی و منطقهای شده است. با شکلگیری رژیم اشغالگر قدس در سال 1948م این ناامنی روزبه روز بیشتر شده و توجه قدرتهای جهانی بویژه آمریکا به این منطقه برای دستیابی به منافع هرچه بیشتر و دستیابی به جایگاه برتر و دوم قدرت جهانی بیش از پیش شده است. کشور سوریه که در همسایگی این رژیم قرار گرفته است، طی هفت سال اخیر صحنه بیشترین درگیریها و تنشها بوده بوده و از سال 2011 م هنوز رنگ امنیت و آرامش را به خود ندیده است. سوریه به علت موقعیت ژئوپلیتیک ویژهای که درغرب آسیا، سواحل دریای مدیترانه و شمال فلسطین اشغالی دارد عرصه بیشترین رقابت میان قدرتها در سطوح محلی، ملی، منطقه ای، فرامنطقه جهانی قرار گرفته است. این پژوهش سعی دارد با روش توصیفی- تحلیلی به این سوال اساسی پاسخ دهد که مهمترین بازیگران سیاسی خارجی در بحران ژئوپلیتیک سوریه چه علایق ژئوپلیتیک دارند؟ با واکاوای علایق ژئوپلیتیک هریک از این بازیگران سیاسی میتوان ریشه بحران را دقیقتر مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و چشمانداز سیاسی سوریه را واقع بینانهتر ترسیم کرد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که هرچند نقطه آغاز بحران ژئوپلیتیک سوریه ناشی از زمینههای فساد اداری- مالی و سیاسی و ... در درون آن بوده است؛ اما گسترش و عمیقترشدن این بحران و تزریق انواع گروههای تروریستی و تکفیری به این کشور و حمایتهای مالی- تسلیحاتی قدرتهای منطقهای و جهانی ناشی از علایق ژئوپلیتیکی متضاد دو طیف واگرا و هم گرا میباشد. ایران و روسیه باوجود داشتن علایق ژئوپلیتیک اختصاصی دارای برخی علایق مشترک در زمینه مبارزه با تروریست و داعش و حفظ رژیم بشار اسد ومقابله با نفوذ آمریکا می باشند. در طرف مقابل مقابله با نفوذ منطقهای ایران، براندازی نظام بشار اسد و نابودی جنبشهای مقاومت، فصل مشترک علایق جبهه غربی- عربی- ترکی و اسرائیل میباشد.